روز جمعه آخرین هفته اردیبهشت ماه1275فرزند دلیر مردم کرمان با حرکتی انقلابی ناصرا لدین شاه قاجار را که 5دهه برایران حاکمیت داشت اعدام انقلابی کرد
… مظفرالدینشاه خیال کشتن میرزا رضا را نداشت و بارها گفته بود: «کشتن
میرزا شفا دهنده قلبم نیست و اگر بخواهم انتقام بکشم باید تمام اهل کرمان
را از دم تیغ بگذرانم». اما آخوندهای مرتجع و درباری؛ و مشخصاً آخوند شیخ
محمد حسن شریعتمدار، آنقدر اصرار کردند و مظفرالدینشاه را برای اعدام
میرزا رضا تحت فشار گذاشتند که عاقبت به این کار تن داد و فرمان قتل میرزا
رضا را صادر کرد.
| میرزای کرمانی به زنجیرکشیده شده سند افتخارهرانقلابی |
روز 12 اوت1896 در میدان مشق، داری برپا کردند. از اول طلوع خورشید از دم
سربازخانه تا پای دار دو صف نظامی کشیده شد. میرزا رضا را از محبس بیرون
میآورند و او را بدون پیراهن و با دستهای بسته از میان دو صف نظامی
میگذرانند و به پای دار میبرند. میرزا سخن میگوید، اما سخنانش در صدای
موزیک نظامی شنیده نمیشود. در پای چوبه دار طناب را به گردن او
میاندازند. در این لحظات او با شجاعت و افتخار گفت:
«اینرا یادگار نگهدارید، من آخرین نفر نیستم».
آری، او آخرین نبود. تفنگ او به سردار ملی، به میرزای جنگلی به دکتر فاطمی و به نوادگان او در سراسر ایران رسید. اکنون مردم ایران غرش آن سلاح آتشین را در مقاومت و پایداری خیره کننده فرزندان مجاهدش میبینند که بهزودی طومار رژیم زهر خورده آخوندی را درهم خواهند پیچید و بساط این دینفروشان چپاولگر را برای همیشه از میهن اسیر جمع خواهند کرد.
«اینرا یادگار نگهدارید، من آخرین نفر نیستم».
آری، او آخرین نبود. تفنگ او به سردار ملی، به میرزای جنگلی به دکتر فاطمی و به نوادگان او در سراسر ایران رسید. اکنون مردم ایران غرش آن سلاح آتشین را در مقاومت و پایداری خیره کننده فرزندان مجاهدش میبینند که بهزودی طومار رژیم زهر خورده آخوندی را درهم خواهند پیچید و بساط این دینفروشان چپاولگر را برای همیشه از میهن اسیر جمع خواهند کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر