حیفم آمد کل این داستان وگفتگوی دو کودک در مهد کودک را برگرفته از سایت مجاهد برای دوستان وبلاگی ام نزنم حتما شما هم مثل من بعداز خواندن آن قاه قاه خنده سرخواهید داد هم که در اعماق آدمی برای هزارمین بار به فکر فرو میرود که واقعا این آخوند جماعت چه پدید ه ای است؟
جوان 8شهریور 94: «مسئولان هیچ توجیهی برای اینکه نفوذ دشمن را سد نکنند و یا متوجه مصادیق آن نشوند نخواهند داشت و باید بهطور کامل نسبت به این امر خطیر حساسیت و آگاهی نشان دهند. ایشان (خامنهای) حتی یکی از عرصههای این نفوذ را از مهد کودکها میدانند».
گفتگوی دو کودک در یک مهد کودک:
_ امروز به من شیر ندادن، پوشکم را هم عوض نکردند.
ـ میدونی این حرفها خطرناکه؟
ـ چه خطری؟
ـ خطر نفوذ!
ـ چرا میخندی؟
_ خامنهای گفته نفوذ به ولایتفقیه از مهد کودک شروع میشه!
ـ راستی؟! یعنی ما ضدانقلاب محسوب میشیم؟
ـ هورا! ما هم محارب شدیم!
ـ من تسبیح انداختم گردنم که نگن ضدانقلابم!
ـ ساکت! دارم یک ترانه ضد ولیفقیه گوش میکنم.
ـ اینطوری میزنیم تو دهن ولیفقیه!
ـ قیافه م برای راه نفوذ شدن خوبه!؟
ـ جانمی جان! داریم در نفوذ پیشروی میکنیم.
ما که مهد کودک نمیریم چه جوری راه نفوذ بشیم؟
ـ منم ببرین مهد کودک. به خدا ما هم ضدولایت فقیهیم!
ـ بالاخره ما آمادگی پیدا کردیم ضدولایت فقیه بشیم!
گفتگوی دو کودک در یک مهد کودک:
_ امروز به من شیر ندادن، پوشکم را هم عوض نکردند.
ـ میدونی این حرفها خطرناکه؟
ـ چه خطری؟
ـ خطر نفوذ!

_ خامنهای گفته نفوذ به ولایتفقیه از مهد کودک شروع میشه!










هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر