کل نماهای صفحه

۱۳۹۴ شهریور ۲۸, شنبه

«ترانه‌ای به امید باز شدن در ایران به روی قافله عشق و محبت».

«دیگه بعد از یه عالم رنج و حرمان
دیگه بعد از عبور از صد تا توفان، 
دیگه بعد از فریب و دیو و زنجیر، 
پس از آوار یک کوه‌ دار و زندان، 
دیگه بعد از فصول خون و خنجر، 
پس از یک عالمه گلهای پر پر، 
پس از بارون خون تو ناودونها، 
که از خون شد زمین و آسمون تر
میگم دنیا باید فهمیده باشه
که نوح و کشتی و «جودی» ش کجا هست
                       دوای زخم و بهبودیش کجا هست
دیگه بعد از گذشت رودی از درد
که هرچی دشت سرسبز را کویر کرد
پس از این گردباد تلخ تحقیر
که هرچی کودک را نشکفته پیر کرد
دیگه بعد از فرود بمب و ترکش
که قلب شادی را خرد و خمیر کرد
دیگه بعد از هزارون قلعه و بند
که نسل پهلوونا رو اسیر کرد
میگم دنیا باید فهمیده باشه
که نوح و کشتی و «جودی» ش کجا هست
                       دوای زخم و بهبودیش کجا هست

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر